گروه بینالملل مشرق - روز 24 بهمن، برخی پایگاههای خبری از دیدار آیتالله احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان، با «لوئیز فراخان»، رهبر «سازمان امت سلام» در آمریکا خبر دادند. شاید برای بسیاری از ایرانیها، به ویژه نسل جوان، نام لوئیز فراخان نامی ناشناخته باشد و از همین رو اهمیت این دیدار چندان برای این دسته از مخاطبان خبر روشن نباشد. لیکن لوئیز فراخان به هیچ عنوان یک شخصیت عادی نیست. در گزارش پیش رو به معرفی اجمالی این چهره برجسته در میان سیاهان آمریکا (بلکه سرتاسر جهان) میپردازیم تا ظرفیتهای پنهان دیدارهای این چنینی مقامات کشورمان آشکارتر گردد.
لوئیز فراخان، از آوازخوانی تا بیداری اسلامی
لوئیز فراخان، رهبر سازمان «امت اسلام» در آمریکا، با نام اصلی «لوئیز یوجین والکات» در 11 می 1933 در محله برونکس نیویورک به دنیا آمد.
سرپرستی او به عهده مادرش بود که که از جزیره «سنت کیتس» در دریای کارائیب به آمریکا مهاجرت کرده بود. تحت تعلیمات مادر منضبط خود که یک بانوی مومن مسیحی بود، او و برادرش بسیار مسوولیتپذیر و منضبط بار آمدند. به واسطه تشویق مادر به مطالعه، از کودکی اوقات فراغت آنها به مطالعه میگذشت. مادر آنها که یک زن آگاه به مسایل سیاسی و اجتماعی بود با به راه انداختن بحثهای اجتماعی و سیاسی روز، از همان کودکی ذهن لوئیز و برادرش را نسبت به وضعیت فلاکتبار سیاهان و ظلمی که به آنها میشود، حساس کرد.
در نوجوانی، لوئیز جوان قصد داشت که معلم شود. از همین رو، موفق به کسب بورسیه کالج تربیت معلم وینستون-سالم (Winston-Salem) شد. دو سال بعد، به هوای پیگیری عشق نویافته زندگیاش، موسیقی، کالج را رها کرد. با استعداد بالایی که در زمینه موسیقی داشت، به یک خواننده و ویولونیست خوب تبدیل شد.
فراخان جوان در دوره کالج
لوئیز والکات با نام هنری «چارمر» به موفقیتهایی در زمینه موسیقی دست یافت. برای مثال، آهنگ ساخته او با نام «جامبی جامبوری» مدتی بازار موسیقی را قبضه کرد. موفقیت حرفهای او در حال اوجگیری بود که یک دعوت، در جریان حضور او در شیکاگو برای اجرای برنامه، مسیر زندگیاش را تغییر داد.
فراخان جوان با نام هنری «چارمر» در دوران فعالیت در موسیقی
این دعوت از جانب گروهی به نام «سازمان امت اسلام» برای شرکت در یکی از رویدادهای آن انجام گرفته بود. سازمان امت اسلام که توسط «عالیجاه محمد» در دهه 1930 تاسیس شده بود، در آن مقطع به پرنفوذترین سازمان اسلامی در میان آمریکاییهای آفریقاییتبار تبدیل شده بود.
عالیجاه محمد، رهبر جنبش اسلامی سیاهپوستان در دهه1930
عالیجاه محمد با ترکیب آموزههای اسلامی با نوعی ناسیونالیزم سیاهان آمریکا، خواهان استقلال کشور آفریقاییتبارهای آمریکا بود و سفیدپوستان را سرکوبگران نژاد سیاه میخواند. اندیشهها و تعلیمات رادیکال عالیجاه محمد، خیلی زود جای خود را در میان سیاهپوستان تحت ستم و تبعیض آمریکا باز کرده بود.
با تشویق نفر دوم سازمان امت اسلام، «مالکوم ایکس»، که خود از رهبران معروف سیاهپوستان بود، لوئیز والکات در 1955 به این سازمان پیوست. او در ابتدا سعی کرد استعداد خود را در موسیقی برای خدمت به اهداف سازمان به کار بگیرد. از همین رو آهنگی به نام «بهشت سفیدپوست، جهنم سیاه است» را برای امت اسلام نوشت.
مالکوم ایکس رهبر فقید مسلمانان امریکا
در همین ایام، عالیجاه محمد، برای تصحیح چهره سیاهان در اذهان عمومی آمریکاییان (که عمدتا با موسیقی «جز» و صنعت «شو» شناخته میشدند)، به اعضای هنرمند امت اسلام دستور داد که بین امت اسلام یا ادامه حضور در موسیقی و شو، یکی را برگزینند. بسیاری از اعضای امت اسلام در پی این دستور از عضویت آن انصراف دادند، لیکن لوئیز که در این مقطع نام «لوئیز ایکس» را برای خود برگزیده بود، با کمال میل، عشق خود موسیقی را کنار گذاشت تا خود را وقف اهداف ملت اسلام کند.
مالکوم ایکس و عالیجاه محمد، رهبران جنبش ملت اسلام
او در ماموریتهای تبلیغی که در حدود 120 شهر آمریکا، اروپا، کارائیب، آفریقای غربی و جنوبی انجام داد، استعداد و قدرت رهبری و سخنوری خود را به نمایش گذاشت و نقش پررنگی در احیاء جنبش ملت اسلام عالیجاه محمد داشت. این گونه بود که او در سلسله مراتب سازمان رشد کرد و در جایگاه واعظ ملت اسلام در مسجد ناحیه هارلم شهر نیویورک، حامی پیشین خود، مالکوم ایکس را تحت الشعاع قرار داد. عالیجاه محمد که به این دستیار تازه خود علاقه زیادی پیدا کرده بود، نام «لوئیز فراخان» را بر او گذاشت.
لوئیز فراخان جوان در کنار «محمد علی کلی»
فراخان(راست) و مالکوم ایکس(چپ)
وقتی مالکوم ایکس، در پی اختلافات با محمد و فراخان در 1964 از سازمان جدا شد، فراخان به نفر دوم امت اسلام تبدیل شد. مالکوم ایکس با جدایی از سازمان انتقادات تندی را درباره برخی تفکرات نژادی عالیجاه محمد و اقتدارگرایی او در سازمان مطرح کرد. از همین رو وقتی در 1965، مالکوم ایکس ترور شد، انگشت اتهام به سوی امت اسلام نشانه رفت و سه تن از اعضای آن به اتهام مشارکت در ترور بازداشت شدند. اما در نهایت هیچ اتهامی متوجه محمد و فراخان نشد.
جنازه مالکوم ایکس بعد از ترور
با مرگ عالیجاه محمد، عاقبت امت اسلام دچار انشقاق شد. عالیجاه پسرش «وارث الدین» را جانشین خود کرده بود. وارث به دنبال آن بود که تعلیمات سنتیتر اسلامی را در گروه حاکم کند و از بعد رادیکال و سیاسی آن بکاهد. فراخان با این تغییر رویکرد موافق نبود و در نهایت با جدایی از سازمان، گروه خود را تشکیل داد.
فراخان (راست تصویر) و عالیجاه محمد (وسط)
رهبری امت اسلام
در اواخر دهه 1970، فراخان یک سازمان جدید «امت اسلام» تاسیس کرد که بیشتر بر تعلیمات عالیجاه محمد تکیه داشت. او برای این که به تعلیمات سازمان خود عمومیت بیشتری بدهد و بخش بیشتری از جامعه آمریکا را با تعلیمات عالیجاه محمد آشنا کند، دست به انتشار روزنامهای با عنوان «فراخون نهایی» زد. در این جایگاه جدید، فراخان همچنان یک خطیب پرحرارت و چالشبرانگیز باقی ماند و بارها به دلیل اظهارات صریح و بیپردهپوشی خود که از سوی مخالفانش نژادگرایانه و مذهبی تلقی میشد، مورد انتقادات و تخریب شدید قرار گرفت.
در اوایل دهه 1980، او برای این که اثرگذاری قدرت سیاسی سیاهان را بالا ببرد، اعتبار خود را صرف حمایت از نامزدی کشیش معروف سیاهپوست، «پدر جس جکسن»، در انتخابات ریاست جمهوری کرد. گروهی به نام «میوه اسلام» از سازمان او، مسوولیت حفاظت از جس جکسن را در طول کمپین انتخاباتی او بر عهده داشت. وقتی جس جکسن در یک سخنرانی انتخاباتی، انتقاداتی جدی را متوجه یهودیان کرد، و فراخان هم سرسختانه از اظهارات او پشتیبانی نمود، جنجال بزرگی به پا شد. در همه این سالها، خود فراخان جامعه یهودی آمریکا را مسوول بخشی از رنجهای سیاهان آمریکا معرفی میکرد.
لوئیز فراخان در کمپین انتخاباتی جس جکسن (دوم از چپ)
در همین سالها بود که سازمان احیاءشده ملت اسلام تحت رهبری فراخان، دوباره مالکیت ساختمان مسجد بزرگ خود را (که چند سالی از دست داده بود) به دست آورد. فراخان این مسجد را با نام «مسجد مریم» به پایگاهی برای بازتعلیم و بازآموزی زنان و مردان سیاهپوست از سرتاسر آمریکا و جهان تبدیل کرد.
در 1991، او یک برنامه اقتصادی سه ساله را (که اول بار توسط مرشدش عالیجاه محمد ارایه شده بود) دوباره به راه انداخت، که هدف آن ارتقاء وضعیت اقتصادی سیاهان از طریق کار داوطلبانه بود و ساختاری شبیه تعاونیها داشت.
دیدار با فیدل کاسترو
فراخان در 1993، کتابی به نام «مشعلی برای آمریکا» نوشت که در آن اصول عدالت و نیکخواهی را بر مبنای تعالیم اسلام و دیگر ادیان ابراهیمی تشریح میکرد، اصولی که او تنها علاج مشکلات عدیده اجتماعی در آمریکا میدانست. همزمان، کنفرانسهای متعدد سازمان امت اسلام، به ابتکار او در پایتختهای آفریقایی و با مشارکت رهبران آفریقایی برگزار میشد تا گامهای مثبتی در جهت اتحاد سیاهپوستان برداشته شود. اما مهمترین و ماندگارترین دستاورد او سازماندهی یک راهپیمایی تاریخی بود.
همراه با نلسون ماندلا
«راهپیمایی میلیون نفری»
یکی از دغدغههای همیشگی فراخان در گذشته و حال، اصلاح تصویر نمونهوار یک سیاهپوست در افکار عمومی آمریکاست. او که از تصویر ارایه شده توسط هالیوود و رسانههای جریان صلی در آمریکا از سیاهپوستان ارایه میشود (مشتی خلافکار و جانی که ذاتا مستحق زندان و مرگ هستند)، تصمیم گرفت در یک اجتماع بزرگ، قدرت معنوی و سیاسی جامعه سیاهان را به رخ آمریکاییها بکشد.
او فراخوان بزرگی برای یک راهپیمایی در 16 اکتبر 1995 در واشینگتن دی سی با عنوان «روز مقدس کفاره، آشتی و مسوولیت» به راه انداخت. او توانست سازمانهای اصلی دفاع از حقوق سیاهان و رنگین پوستان را در ایالات متحده برای این رویداد با امت اسلام متحد و هماهنگ کند. در روز موعود، جمعیتی عظیم در پارک ملی «نشنال مال» واشینگتن دی سی (مرکز استقرار ساختمانهای حکومت فدرال همچون ساختمان کنگره و مرکز تجمعات بزرگ در پایتخت آمریکا) جمع شدند تا به سخنرانی چهرههای مطرح جامعه سیاهان چون «پدر جس جکسن»، فعال معروف حقوق مدنی سیاهان «رزا پارکز»، بیوه مالکوم ایکس فقید، خانم «بتی شباز» و خود لوییز فراخان گوش دهند. جمعیت گردآمده در آن روز تاریخی را از نیم میلیون تا 2 میلیون در منابع مختلف تخمین زدهاند.
لوئیز فراخان طبق معمول یک سخنرانی پرحرارت و پراحساس و پر از اشارات اسلامی و مذهبی انجام داد که این جمعیت عظیم را سر شوق آورد. اما مهمترین بخش سخنرانی او وقتی بود که در دقایق پایانی سخنرانی، او به ناگهان با صدای رسا بانگ «الله اکبر» سر داد و جمعیت گرد آمده به پیروی از او گلبانگ مسلمانی را در قلب آمریکا به صدا درآوردند. این صحنه و این بانگ مقدس، به نمادی ماندگار از پتانسیل عظیم اسلام در میان اقلیتهای نژادی و تودههای تحت تبعیض و ستم این کشور تبدیل شد.
بعد از این راهپیمایی بزرگ بود که قدرت و نفوذ سازمان امت اسلام در جامعه آمریکا تثبیت شد. او بعد از این رویداد، طی سه سال، سه تور جهانی را برای بازدید از کشورهای مختلف دنیا صورت داد و توانست روابط بینالمللی سازمان امت اسلام را گسترش دهد.
در 1996، در آستانه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، او بار دیگر برای آن که قدرت سیاسی سیاهان را متمرکز کند، طی یک اتحاد با سازمانهای مختلف مذهبی، سیاسی و مدنی سیاهان توانست 1.7 میلیون رای سازمانی را به نفع بیل کلینتون که نسبت به نامزد جمهوری خواه توجه بیشتری به حقوق اقلیتها نشان میداد، به صندوقها هدایت کند.
در جولای 1997، امت اسلام با همراهی سازمان «رهبری جهانی امت اسلام»، میزبان یک کنفرانس بین المللی اسلامی در شیکاگو بود. صدها دانشپژوه و کارشناس مسایل اسلامی از آسیا، آفریقا و اروپا در کنار رهبران مسیحی و یهودی و حتی سرخپوستان آمریکا در این کنفرانس جمع شدند، تا درباره رجوع دوباره به مبانی معنوی و دینی در دنیایی که به سوی کفر و الحاد میرود، بحث کنند.
در سال 2000، فراخان در پی تکرار تجربه راهپیمایی سال 1995، «راهپیمایی یک میلیون خانواده» را سازماندهی کرد که در نوع خود یک تجمع به یادماندنی دیگر بود.
در پی حملات 11 سپتامبر 2001 به خاک آمریکا، فراخان خواستار خویشتنداری برای دستزدن به خشونت متقابل بود. او در دو نامه شخصی که به جرج بوش، رییس جمهور وقت آمریکا نوشت، به او توصیه کرد که برای حل این بحران ملی، گروهی از رهبران مذهبی ادیان مختلف را گرد هم آورد و نظرات آنها را هم درباره بحران بشنود. او پیش از آغاز تهاجم نظامی آمریکا به عراق، در راس هیاتی از رهبران مذهبی و پزشکان به غرب سیا سفر کرد تا با ایجاد یک دیالوگ، مانع از آغاز جنگ بشود.
به هر حال، لوئیز فراخان، در دهه 80 زندگی همچنان یک چهره مطرح و بانفوذ و البته مناقشه برانگیز در جامعه آمریکاست. او را دشمن سرسخت هرگونه سرکوب در آمریکا میدانند، چه در نظام سیاسی، چه نظام آموزشی و چه در میان گروههای اجتماعی. در یک کلام، فراخان هنوز این توان را دارد که با اظهارات خود، موج اجتماعی در درون جامعه آمریکایی ایجاد کند.
گفتنی است که همسر فراخان، خانم «خدیجه فراخان» ( با نام اصلی بتسی رز و معروف به مادر خدیجه) نیز یکی از سرشناسترین فعالان حقوق مدنی در آمریکا و نفر دوم سازمان «امت اسلام» است.
لوئیز فراخان، رهبر سازمان «امت اسلام» در آمریکا، با نام اصلی «لوئیز یوجین والکات» در 11 می 1933 در محله برونکس نیویورک به دنیا آمد.
در نوجوانی، لوئیز جوان قصد داشت که معلم شود. از همین رو، موفق به کسب بورسیه کالج تربیت معلم وینستون-سالم (Winston-Salem) شد. دو سال بعد، به هوای پیگیری عشق نویافته زندگیاش، موسیقی، کالج را رها کرد. با استعداد بالایی که در زمینه موسیقی داشت، به یک خواننده و ویولونیست خوب تبدیل شد.
فراخان جوان در دوره کالج
فراخان جوان با نام هنری «چارمر» در دوران فعالیت در موسیقی
این دعوت از جانب گروهی به نام «سازمان امت اسلام» برای شرکت در یکی از رویدادهای آن انجام گرفته بود. سازمان امت اسلام که توسط «عالیجاه محمد» در دهه 1930 تاسیس شده بود، در آن مقطع به پرنفوذترین سازمان اسلامی در میان آمریکاییهای آفریقاییتبار تبدیل شده بود.
عالیجاه محمد، رهبر جنبش اسلامی سیاهپوستان در دهه1930
عالیجاه محمد با ترکیب آموزههای اسلامی با نوعی ناسیونالیزم سیاهان آمریکا، خواهان استقلال کشور آفریقاییتبارهای آمریکا بود و سفیدپوستان را سرکوبگران نژاد سیاه میخواند. اندیشهها و تعلیمات رادیکال عالیجاه محمد، خیلی زود جای خود را در میان سیاهپوستان تحت ستم و تبعیض آمریکا باز کرده بود.
با تشویق نفر دوم سازمان امت اسلام، «مالکوم ایکس»، که خود از رهبران معروف سیاهپوستان بود، لوئیز والکات در 1955 به این سازمان پیوست. او در ابتدا سعی کرد استعداد خود را در موسیقی برای خدمت به اهداف سازمان به کار بگیرد. از همین رو آهنگی به نام «بهشت سفیدپوست، جهنم سیاه است» را برای امت اسلام نوشت.
مالکوم ایکس رهبر فقید مسلمانان امریکا
در همین ایام، عالیجاه محمد، برای تصحیح چهره سیاهان در اذهان عمومی آمریکاییان (که عمدتا با موسیقی «جز» و صنعت «شو» شناخته میشدند)، به اعضای هنرمند امت اسلام دستور داد که بین امت اسلام یا ادامه حضور در موسیقی و شو، یکی را برگزینند. بسیاری از اعضای امت اسلام در پی این دستور از عضویت آن انصراف دادند، لیکن لوئیز که در این مقطع نام «لوئیز ایکس» را برای خود برگزیده بود، با کمال میل، عشق خود موسیقی را کنار گذاشت تا خود را وقف اهداف ملت اسلام کند.
مالکوم ایکس و عالیجاه محمد، رهبران جنبش ملت اسلام
او در ماموریتهای تبلیغی که در حدود 120 شهر آمریکا، اروپا، کارائیب، آفریقای غربی و جنوبی انجام داد، استعداد و قدرت رهبری و سخنوری خود را به نمایش گذاشت و نقش پررنگی در احیاء جنبش ملت اسلام عالیجاه محمد داشت. این گونه بود که او در سلسله مراتب سازمان رشد کرد و در جایگاه واعظ ملت اسلام در مسجد ناحیه هارلم شهر نیویورک، حامی پیشین خود، مالکوم ایکس را تحت الشعاع قرار داد. عالیجاه محمد که به این دستیار تازه خود علاقه زیادی پیدا کرده بود، نام «لوئیز فراخان» را بر او گذاشت.
لوئیز فراخان جوان در کنار «محمد علی کلی»
فراخان(راست) و مالکوم ایکس(چپ)
وقتی مالکوم ایکس، در پی اختلافات با محمد و فراخان در 1964 از سازمان جدا شد، فراخان به نفر دوم امت اسلام تبدیل شد. مالکوم ایکس با جدایی از سازمان انتقادات تندی را درباره برخی تفکرات نژادی عالیجاه محمد و اقتدارگرایی او در سازمان مطرح کرد. از همین رو وقتی در 1965، مالکوم ایکس ترور شد، انگشت اتهام به سوی امت اسلام نشانه رفت و سه تن از اعضای آن به اتهام مشارکت در ترور بازداشت شدند. اما در نهایت هیچ اتهامی متوجه محمد و فراخان نشد.
جنازه مالکوم ایکس بعد از ترور
با مرگ عالیجاه محمد، عاقبت امت اسلام دچار انشقاق شد. عالیجاه پسرش «وارث الدین» را جانشین خود کرده بود. وارث به دنبال آن بود که تعلیمات سنتیتر اسلامی را در گروه حاکم کند و از بعد رادیکال و سیاسی آن بکاهد. فراخان با این تغییر رویکرد موافق نبود و در نهایت با جدایی از سازمان، گروه خود را تشکیل داد.
فراخان (راست تصویر) و عالیجاه محمد (وسط)
رهبری امت اسلام
در اواخر دهه 1970، فراخان یک سازمان جدید «امت اسلام» تاسیس کرد که بیشتر بر تعلیمات عالیجاه محمد تکیه داشت. او برای این که به تعلیمات سازمان خود عمومیت بیشتری بدهد و بخش بیشتری از جامعه آمریکا را با تعلیمات عالیجاه محمد آشنا کند، دست به انتشار روزنامهای با عنوان «فراخون نهایی» زد. در این جایگاه جدید، فراخان همچنان یک خطیب پرحرارت و چالشبرانگیز باقی ماند و بارها به دلیل اظهارات صریح و بیپردهپوشی خود که از سوی مخالفانش نژادگرایانه و مذهبی تلقی میشد، مورد انتقادات و تخریب شدید قرار گرفت.
در اوایل دهه 1980، او برای این که اثرگذاری قدرت سیاسی سیاهان را بالا ببرد، اعتبار خود را صرف حمایت از نامزدی کشیش معروف سیاهپوست، «پدر جس جکسن»، در انتخابات ریاست جمهوری کرد. گروهی به نام «میوه اسلام» از سازمان او، مسوولیت حفاظت از جس جکسن را در طول کمپین انتخاباتی او بر عهده داشت. وقتی جس جکسن در یک سخنرانی انتخاباتی، انتقاداتی جدی را متوجه یهودیان کرد، و فراخان هم سرسختانه از اظهارات او پشتیبانی نمود، جنجال بزرگی به پا شد. در همه این سالها، خود فراخان جامعه یهودی آمریکا را مسوول بخشی از رنجهای سیاهان آمریکا معرفی میکرد.
لوئیز فراخان در کمپین انتخاباتی جس جکسن (دوم از چپ)
در همین سالها بود که سازمان احیاءشده ملت اسلام تحت رهبری فراخان، دوباره مالکیت ساختمان مسجد بزرگ خود را (که چند سالی از دست داده بود) به دست آورد. فراخان این مسجد را با نام «مسجد مریم» به پایگاهی برای بازتعلیم و بازآموزی زنان و مردان سیاهپوست از سرتاسر آمریکا و جهان تبدیل کرد.
در 1991، او یک برنامه اقتصادی سه ساله را (که اول بار توسط مرشدش عالیجاه محمد ارایه شده بود) دوباره به راه انداخت، که هدف آن ارتقاء وضعیت اقتصادی سیاهان از طریق کار داوطلبانه بود و ساختاری شبیه تعاونیها داشت.
دیدار با فیدل کاسترو
فراخان در 1993، کتابی به نام «مشعلی برای آمریکا» نوشت که در آن اصول عدالت و نیکخواهی را بر مبنای تعالیم اسلام و دیگر ادیان ابراهیمی تشریح میکرد، اصولی که او تنها علاج مشکلات عدیده اجتماعی در آمریکا میدانست. همزمان، کنفرانسهای متعدد سازمان امت اسلام، به ابتکار او در پایتختهای آفریقایی و با مشارکت رهبران آفریقایی برگزار میشد تا گامهای مثبتی در جهت اتحاد سیاهپوستان برداشته شود. اما مهمترین و ماندگارترین دستاورد او سازماندهی یک راهپیمایی تاریخی بود.
همراه با نلسون ماندلا
«راهپیمایی میلیون نفری»
یکی از دغدغههای همیشگی فراخان در گذشته و حال، اصلاح تصویر نمونهوار یک سیاهپوست در افکار عمومی آمریکاست. او که از تصویر ارایه شده توسط هالیوود و رسانههای جریان صلی در آمریکا از سیاهپوستان ارایه میشود (مشتی خلافکار و جانی که ذاتا مستحق زندان و مرگ هستند)، تصمیم گرفت در یک اجتماع بزرگ، قدرت معنوی و سیاسی جامعه سیاهان را به رخ آمریکاییها بکشد.
او فراخوان بزرگی برای یک راهپیمایی در 16 اکتبر 1995 در واشینگتن دی سی با عنوان «روز مقدس کفاره، آشتی و مسوولیت» به راه انداخت. او توانست سازمانهای اصلی دفاع از حقوق سیاهان و رنگین پوستان را در ایالات متحده برای این رویداد با امت اسلام متحد و هماهنگ کند. در روز موعود، جمعیتی عظیم در پارک ملی «نشنال مال» واشینگتن دی سی (مرکز استقرار ساختمانهای حکومت فدرال همچون ساختمان کنگره و مرکز تجمعات بزرگ در پایتخت آمریکا) جمع شدند تا به سخنرانی چهرههای مطرح جامعه سیاهان چون «پدر جس جکسن»، فعال معروف حقوق مدنی سیاهان «رزا پارکز»، بیوه مالکوم ایکس فقید، خانم «بتی شباز» و خود لوییز فراخان گوش دهند. جمعیت گردآمده در آن روز تاریخی را از نیم میلیون تا 2 میلیون در منابع مختلف تخمین زدهاند.
{$sepehr_album_36721}
تصاویری از راهپیمایی میلیونی در قلب واشنگتن در مقابل ساختمان کنگره
تصاویری از راهپیمایی میلیونی در قلب واشنگتن در مقابل ساختمان کنگره
لوئیز فراخان طبق معمول یک سخنرانی پرحرارت و پراحساس و پر از اشارات اسلامی و مذهبی انجام داد که این جمعیت عظیم را سر شوق آورد. اما مهمترین بخش سخنرانی او وقتی بود که در دقایق پایانی سخنرانی، او به ناگهان با صدای رسا بانگ «الله اکبر» سر داد و جمعیت گرد آمده به پیروی از او گلبانگ مسلمانی را در قلب آمریکا به صدا درآوردند. این صحنه و این بانگ مقدس، به نمادی ماندگار از پتانسیل عظیم اسلام در میان اقلیتهای نژادی و تودههای تحت تبعیض و ستم این کشور تبدیل شد.
بعد از این راهپیمایی بزرگ بود که قدرت و نفوذ سازمان امت اسلام در جامعه آمریکا تثبیت شد. او بعد از این رویداد، طی سه سال، سه تور جهانی را برای بازدید از کشورهای مختلف دنیا صورت داد و توانست روابط بینالمللی سازمان امت اسلام را گسترش دهد.
در 1996، در آستانه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، او بار دیگر برای آن که قدرت سیاسی سیاهان را متمرکز کند، طی یک اتحاد با سازمانهای مختلف مذهبی، سیاسی و مدنی سیاهان توانست 1.7 میلیون رای سازمانی را به نفع بیل کلینتون که نسبت به نامزد جمهوری خواه توجه بیشتری به حقوق اقلیتها نشان میداد، به صندوقها هدایت کند.
در جولای 1997، امت اسلام با همراهی سازمان «رهبری جهانی امت اسلام»، میزبان یک کنفرانس بین المللی اسلامی در شیکاگو بود. صدها دانشپژوه و کارشناس مسایل اسلامی از آسیا، آفریقا و اروپا در کنار رهبران مسیحی و یهودی و حتی سرخپوستان آمریکا در این کنفرانس جمع شدند، تا درباره رجوع دوباره به مبانی معنوی و دینی در دنیایی که به سوی کفر و الحاد میرود، بحث کنند.
در سال 2000، فراخان در پی تکرار تجربه راهپیمایی سال 1995، «راهپیمایی یک میلیون خانواده» را سازماندهی کرد که در نوع خود یک تجمع به یادماندنی دیگر بود.
گفتنی است که همسر فراخان، خانم «خدیجه فراخان» ( با نام اصلی بتسی رز و معروف به مادر خدیجه) نیز یکی از سرشناسترین فعالان حقوق مدنی در آمریکا و نفر دوم سازمان «امت اسلام» است.
لوئیز و خدیجه فراخان